۱۳۹۳ شهریور ۲۲, شنبه

دعاهای بعد از تکبیر تحریمه و قبل از فاتحه

(دعاهای استفتاح)
دعا.
۱-«اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَیْنِیْ وَبَیْنَ خَطَایَایَ کَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّنِیْ مِنْ خَطَایَایَ کَمَا یُنَقَّى الثَّوْبُ الأَبْیَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْنِیْ مِنْ خَطَایَایَ بِالثَّلْجِ وَالْمَاِء وَالْبَرَدِ»([۱]).
«بار الها! بین من و خطاهاى من، همانند فاصله اى که بین مشرق و مغرب انداخته اى، فاصله بیانداز، و مرا از خطاهایم پاک ساز، همانند لباس سفیدى که از آلودگى پاک می‌شود. بار الها! خطاهاى مرا با برف و آب و تگرگ بشوى».
۲-«سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِکَ، وَتَبَارَکَ اسْمُکَ، وَتَعَالَى جَدُّکَ، وَلاَ إِلَهَ غَیْرُکَ»([۲]).
«بار الها! پاک و منزهى، و حمد از آنِ توست، و نامت با برکت است وقدرت و شکوه تو بسیار بالاست و هیچ معبودى بجز تو «بحق» وجود ندارد».
۳-«وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِیْ فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیْفاً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِیْنَ، إِنَّ صَلاَتِیْ، وَنُسْکِیْ، وَمَحْیَایَ، وَمَمَاتِیْ، ِللهِ رَبِّ الْعَالَمِیْنَ، لاَ شَرِیْکَ لَهُ وَبِذَلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِیْنَ. اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِکُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَنْتَ رَبِّیْ وَأَنَا عَبْدُکَ، ظَلَمْتُ نَفْسِیْ وَاعْتَرَفْتُ بِذَنْبِیْ فَاغْفِرْ لِیْ ذُنُوْبِیْ جَمِیْعاً إِنَّهُ لاَ یَغْفِرُ الذُّنُوْبَ إِلاَّ أَنْتَ. وَاهْدِنِیْ ِلأَحْسَنِ الأَخْلاَقِ لاَ یَهْدِیْ ِلأَحْسَنِهَا إِلاَّ أَنْتَ، وَاصْرِفْ عَنِّیْ سَیِّئَهَا، لاَ یَصْرِفُ عَنِّیْ سَیِّئَهَا إِلاَّ أَنْتَ، لَبَّیْکَ وَسَعْدَیْکَ، وَالْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدَیْکَ، وَالشَّرُّ لَیْسَ إِلَیْکَ، أَنَا بِکَ وَإِلَیْکَ، تَبَارَکْتَ وَتَعَالَیْتَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَأَتُوْبُ إِلَیْکَ»([۳]).
«من چهره ام را به سوى ذاتى متوجه کرده ام که آسمان ها و زمین را آفرید، در حالى که من از باطل روى گردان شده و به سوى حق آمده ام، و از مشرکان نیستم، نماز، عبادت، زندگى و مرگم از آنِ پروردگار جهانیان است که شریکى ندارد، دستور یافته ام که چنین کنم، و من از فرمانبرداران مى باشم. پروردگارا! توئى پادشاه، بجز تو، معبودى «بحق» وجود ندارد. تو پروردگار من هستى و من بنده ى توأم، بر خود ظلم کردم، و به گناهم اعتراف نمودم، همه ى گناهانم را ببخشاى، همانا بجز تو کسى گناهنم را نمى آمرزد.
الهى! مرا به نیکوترین اخلاق و خصلت ها، رهنمون فرما، همانا بجز تو کسى نیست که مرا بسوى آنها هدایت کند. الهى! خصلت هاى بد را از من دور بگردان، زیرا بجز تو کسى نیست که آن ها را از من دور بگرداند. من در بارگاهت حاضرم، و براى اطاعتت آماده ام، هرگونه خیر و نیکى در اختیار توست، بدى را به سوى تو راهى نیست. الهى! من به لطف تو موجودم، و به سوى تو متوجه ام، تو بسیار بابرکت و برتر هستى، از تو آمرزش مى خواهم، و در بارگاهت توبه می‌کنم».
۴-«اللَّهُمَّ رَبَّ جِبْرَائِیْلَ، وَمِیْکَائِیْلَ، وَإِسْرَافِیْلَ فَاطِرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، عَالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبَادَکَ فَیْمَا کَانُوْا فِیْهِ یَخْتَلِفُوْنَ، اهْدِنِیْ لِمَا اخْتُلِفَ فِیْهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ، إِنَّکَ تَهْدِیْ مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیْمٍ»([۴]).
«الهى! پروردگار جبرائیل و میکائیل و اسرافیل، اى مبدع آسمان ها و زمین، و آگاه از دنیاى پنهان از دیدگان، و مطلّع از جهان عیان، تـو در بین بندگانت در آن چـه که در آن اختـلاف مى ورزند، حاکمى، مرا به آنچه که از حقّ در آن اختلاف شده است، با اراده ات هدایت کن، چرا که تو هرکس را که بخواهى به راه راست هدایت می‌کنى».
۵-«اللهُ أَکْبَرُ کَبِیْراً، اللهُ أَکْبَرُ کَبِیْراً، اللهُ أَکْبَرُ کَبِیْراً، وَالْحَمْدُ ِللهِ کَثِیْراً، وَالْحَمْدُ ِللهِ کَثِیْراً، وَالْحَمْدُ ِللهِ کَثِیْراً، وَسُبْحَانَ اللهِ بُکْرَةً وَأَصِیْلاً)) ثلاثاُ ((وَأَعُوْذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ: مِنْ نَفْخِهِ، وَنَفْثِهِ، وَهَمْزِهِ»([۵]).
«الله، برترین و بزرگترین است، همه ى ستایش ها به کثرت مخصوص اوست، من صبح و شام او را تسبیح مى گویم) [سه بار] (به الله پناه مى برم از غرور، سحر و وسوسه‌ی شیطان».
۶-«اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ أَنْتَ نُوْرُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیْهِنَّ، وَلَکَ الْحَمْدُ أَنْتَ قَیِّمُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیْهِنَّ، [وَلَکَ الْحَمْدُ أَنْتَ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیْهِنَّ][وَلَکَ الْحَمْدُ لَکَ مُلْکُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیْهِنَّ][وَلَکَ الْحَمْدُ أَنْتَ مُلِکُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ][وَلَکَ الْحَمْدُ أَنْتَ الْحَقُّ وَوَعْدُکَ الْحَقُّ، وَقَوْلُکَ الْحَقُّ وَلِقَاؤُکَ الْحَقُّ، وَالْجَنَّةُ حَقٌّ وَالنَّارُ حَقٌّ، وَالنَّبِیُّوْنَ حَقٌّ، وَمُحَمَّدٌص حَقٌّ وَالسَّاعَةُ حَقٌّ][اللَّهُمَّ لَکَ أَسْلَمْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ وَبِکَ آمَنْتُ، وَإِلَیْکَ أَنَبْتَُ، وَبِکَ خَاصَمْتُ، وَإِلَیْکَ حَاکَمْتُ، فَاغْفِرْ لِیْ مَا قَدَّمْتُ، وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ، وَمَا أَعْلَنْتُ][أَنْتَ الْمُقَدِّمُ، وَأَنْتَ الْمُؤَخِّرُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ][ أَنْتَ إِلَهِیْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ]»([۶]).
«بار الها! حمد از آنِ تو است، تو نور آسمان ها و زمین، و آنچه که در ما بین آنهاست، هستى. حمد از آنِ تو است، تو سرپرست آسمان ها و زمینى، و آنچه که در بین آنهاست. [و حمد از آنِ تو است، تو پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه که در بین آنهاست، هستى]. [و حمد از آنِ تو است، تو پادشاه آسمان ها و زمین هستى]. [و حمد از آنِ توست] [تو حقّى، وعده، گفتار، لقاء، بهشت، آتش، پیامبران، محمدص، و روز قیامت حقّ هستند] [پروردگارا!من تسلیم توأم، و بر تو توکّل نمودم، و به تو ایمان آوردم، و به سوى تو برگشتم، و بخاطر تو دشمنى ورزیدم، و حاکمیت از آنِ تو است، و گناهانى را که پیش از مرگ فرستاده ام و آنچه را که بعد از مرگ، خواهند آمد، و آنچه را که پنهان نموده ام، و آنچه را که آشکار ساخته ام، ببخشاى، تقدیم و تأخیر بدست تو است، و هیچ معبودى بجز تو «بحق» وجود ندارد]».

[1]- البخاری ۱/۱۸۱، ومسلم ۱/۴۱۹٫
[۲]- أصحاب السنن الأربعه، ونگا: صحیح الترمذی ۱/۷۷، وصحیح ابن ماجه ۱/۱۳۵٫
[۳]- مسلم۱/۵۳۴٫
[۴]- مسلم۱/۵۳۴٫
[۵]- أبو داود ۱/۲۰۳، وابن ماجه ۱/۲۶۵، وأحمد ۴/۸۵، و مسلم از ابن عمر م به این صورت و در ضمن قصه‌اى روایت شده است ۱/۴۲۰٫
[۶]- البخاری مع الفتح ۳/۳ و۱۱/۱۱۶ و ۱۳/ ۳۷۱ ، ۴۲۳، ۴۶۵ ومسلم همانند آن به صورت اختصار روایت نموده است ۱/۵۳۲٫

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر