بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :
در این مبحث قصد داریم تا به اذن الله تعالی مختصری راجع به گناهان کبیره و نیز گناهان صغیره و تفاوت و ارتباط بین آن ها را با استناد به نصوص کتاب و سنت و آرای علما و مجتهدین مورد کنکاش قرار دهیم.
نخست باید گفت که گناهان دو نوع هستند چنان که امام ابن قیم رحمه الله در “مدارج السالکین” (۱/۳۱۵) می نویسد:” بر اساس نص کتاب و سنت و اجماع سلف گناهان به دو دسته تقسیم می شوند:
*گناهان کبیره
*گناهان صغیره
خداوند متعال می فرمایند: «إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلاً کَرِیمًا» (نساء ۳۱)
یعنی: اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبی وارد میسازیم.
و نیز می فرمایند: «وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا» (الکهف ۴۹)
یعنی: و کتاب [کتابی که نامه اعمال همه انسان هاست] در آن جا گذارده میشود، پس گنه کاران را میبینی که از آن چه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و میگویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر این که آن را به شمار آورده است؟!
حال که دانستیم که گناهان دو دسته هستند، باید دانست که تعریف هریک چیست و فرق آن دو در چیست، زیرا این امر در شناخت گناهان کبیره یا صغیره به ما کمک می کند:
علما در تعریف کبائر و صغائر اقوال مختلفی دارند؛ در این مورد حافظ ابن حجر رحمه الله اقوال مختلف را ذکر می کند:
” گفته شده است: گناه کبیره آنست که وعیدی (تهدید و هشداری) به مرتکب شونده ی آن بر اساس نصوص کتاب و سنت وجود داشته باشد.
و ابن صلاح گفته: برای گناهان کبیره نشانه هایی است، از جمله واجب شدن حد و نیز هشدار و تهدید به عذاب جهنم و همانند آن ها که در کتاب و سنت بدان اشاره شده باشند و نیز (می توان به آن دسته از گناهان کبیره گفت که) مرتکب شونده با انجام آن ها به فسق وصف شود و یا مورد لعن قرار گیرد.
و اسماعیل قاضی با سند صحیح از حسن بصری رحمه الله آورده است که گفت: “هر گناهی که خداوند تبارک و تعالی آن را به آتش جهنم نسبت داده است، آن گناه کبیره است.”
و از بهترین این تعاریف، قول قرطبی در “المفهم” است که می گوید: هر گناهی که با نص کتاب و یا سنت و یا اجماع به عنوان کبیره یا بزرگ اطلاق شده باشد و یا با شدت عقاب بدان خبر داده شود و یا بر انجام آن حد جاری گردد و یا به شدت از انجام آن نهی شده باشد، آن کبیره است”.
و بر این اساس باید گناهانی را کبیره دانست که بر انجام آن ها تهدید یا لعن یا فسقی از جانب کتاب و احادیث صحیح و یا حسن شده باشد و نیز آن چه که در کتاب و احادیث صحیح و حسن به عنوان کبیره معرفی شده به این تعریف ملحق می گردد. (پایان کلام حافظ ابن حجر به صورت خلاصه –تفسیر ابن کثیر – ۲/۲۸۵-۲۸۶).
و از شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در مورد گناهان کبیره ی مذکور در قرآن و حدیث سوال شد که آیا برای شناخت آن ها حدودی وجود دارند؟
ایشان پاسخ دادند:
” بهترین اقوال در این مسئله، قول ماثوری از ابن عباس رضی الله عنه است و ابوعبید و احمد ابن حنبل آن را ذکر کرده اند و آن:
صغائر گناهانی هستند که مشمول دو حد نمی شوند؛ حد دنیا و حد آخرت.
و این معنای قول همان کسی است که گوید: هر گناهی که در دنیا حدی بر آن صورت نگیرد ، و نیز معنای قول کسی است که گوید: هر گناهی که به لعن یا غضب الهی یا آتش جهنم ختم گردد پس آن گناه کبیره است، و نیز به معنای قول کسی است که گوید: گناهی که در دنیا حدی بر آن صورت نگیرد و تهدیدی بر مرتکب شونده در آخرت نباشد مانند تهدید به آتش جهنم یا غضب و لعن الهی .
و هم چنین هر گناهی که مرتکب شونده به سبب آن تهدید شود که به بهشت داخل نمی شود و یا بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد، و در مورد انجام گناه گفته شود: کسی که مرتکب آن شود از ما ( امت محمد صلی الله علیه وسلم ) نیست، و یا مرتکب آن عمل، گناه کار است، تمامی این ها جزو گناهان کبیره هستند. (“مجموع الفتاوی” (۱۱/۶۵۰- ۶۵۲) ، و “مجموع الفتاوی” (۱۱/۶۵۸-۶۵۹) ، “مدارج السالکین” لابن القیم (۱/۳۱۵-۳۲۷) با اختصار.)
علامه بارزی (با توجه به اقوال علماء) در این باره می فرماید: ” تحقیق درباره ی گناه کبیره این است که: هر گناهی که به نص صریح قرآن یا حدیث مقرون به وعید یا حد (مجازات شرعی) و لعن باد و یا مفسده اش برابر و یا فزون تر از گناهانی که مقرون به وعید یا حد و لعن هستند باشد و یا این که به اندازه ی کوچک ترین گناه کبیره ی منصوص علیها مشعر و گویای تهاون و سهل انگاری مرتکب خود در امر دین باشد، گناه کبیره محسوب می گردد.”
البته برخی از علما مانند قاضی ابوبکر بن طیب باقلانی و استاد ابواسحاق اسفرائینی و امام الحرمین و غیره بر این باورند که همه ی گناهان کبیره اند و هیچ گناهی صغیره نیست و این دو واژه از امور نسبی هستند به این معنی که هنگام مقایسه دو گناه با هم دیگر هر گناهی که آثار ویران گر و ضرر و زیانش فزون تر باشد گناه کبیره و آن که ضرر و زیانش کمتر باشد از گناهان صغیره محسوب می شود، مثلا با وجودی که زنا از گناهان کبیره است اما در مقایسه با کفر و شرک گناهی صغیره به شمار می رود، این مطلب از عبدالله بن عباس رضی الله عنه نیز بیان شده است ایشان فرمودند: “کل ما نهی الله عنه فهو کبیرة ” یعنی: دست یازیدن به هر عملی که خداوند از آن نهی فرموده گناه کبیره است (اسماعیل قاضی با سند صحیح ۴۰۶۵، و شعب الایمان بیهقی و تفسیر طبری).
{البته از ابن عباس رضی الله عنه قول دیگری ثابت شده و آن : (کل ما توعد الله علیه بالنار کبیرة) یعنی: تمامی آنچه که خداوند انجام آن را به آتش جهنم تهدید کرده باشد را کبیره است.(ابن ابی حاتم ۴۰۶۹)}
اساس آرای این دسته از علماء بر مقوله ای استوار است که می گوید: «لا تنظر الی صغر الذنب و لکن انظر من عصیت» به کوچکی گناه نگاه نکن بلکه بنگر که از چه ذاتی (باعظمت) نافرمانی کرده ای.
باید به این مطلب توجه داشت که انجام هر عملی که برخلاف رضا و دستور خداوند باشد گناه است و از این دیدگاه گناهانی که بر آن واژه ی صغیر اطلاق می شود در واقع صغیره نیستند، چه نافرمانی و معصیت الله و برخلاف رضای او عمل کردن در هر حال جرمی بس بزرگ و عظیم است و از آن جایی که هر گناه و معصیتی برخلاف رضای الله است این دسته از علما می گویند همه گناهان کبیره اند.
علامه ابن حجر مکی رضی الله عنه پس از ذکر قول جمهور علماء مبنی بر تقسیم گناهان به صغیره و کبیره می فرماید: ” در واقع میان این دو گروه در این باره هیچ اختلافی نیست بلکه اختلاف فقط در تسمیه و نام گذاری است، زیرا همه بر این مسئله اتفاق دارند که برخی از گناهان سبب قدح در عدالت فرد می شوند که بر اثر آن شهادت و گواهی او پذیرفته نمی شود، برخلاف برخی دیگر که ارتکاب آن در عدالت فرد هیچ اثری نمی گذارد، گروه اول با نظر به عظمت و شدت عقاب خداوند متعال مناسب ندانستند که معصیت و نافرمانی خداوند متعال را گناهی صغیره برشمارند زیرا با توجه به عظمت خداوند هر معصیتی گناهی کبیره است و آن هم چه کبیره ای، اما جمهور علما به خاطر بدیهی بودن این مطلب به آن توجهی نکرده و گناهان را بر حسب مقتضای آیات و احادیث صریح به دو دسته صغیره و کبیره تقسیم نمودند. “
در این میان برخی از علما با توجه به نصوص کتاب و سنت و تعاریف کبیره و صغیره، اقدام به شناسایی گناهان کبیره کرده اند!
علامه ابن حجر رحمه الله در کتاب خویش « الزواجر عن اقتراف الکبائر» ۴۶۷ نوع از گناهانی را که بنابر تعریف شیخ الاسلام بارزی از گناهان کبیره محسوب می شوند مشروحا بیان نموده است، اما حافظ ذهبی در کتاب “الکبائر” خود گناهان کبیره را تا به هفتاد بر شمرده است.علت اختلاف اقوال در تعداد گناهان کبیره این است که برخی از علماء که تعداد گناهان کبیره را کمتر گفته اند، به برشمردن برترین کناهان کبیره اکتفا نموده اند و برخی دیگر تفصیلات و انواع و اقسام گناهان کبیره را کاملا بیان نموده اند و تعداد گناهان کبیره را بیشترذکر کرده اند و این هیچ گونه اختلاف و تعارضی نیست. (معارف القرآن ۲/۳۸۴- مفتی محمد شفیع رحمه الله)
برخی از علما با استناد به برخی نصوص اظهار داشته اند که گناهان کبیره هفت مورد هستند؛
چنان که امام بخاری رحمه الله در صحیح خود از ابوهریره رضی الله عنه آورده است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ . قَالُوا : یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا هُنَّ ؟ قَالَ :« الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَالسِّحْرُ وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَکْلُ الرِّبَا وَأَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ وَالتَّوَلِّی یَوْمَ الزَّحْفِ وَقَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ الْغَافِلَاتِ» بخاری (۲۷۶۷) ومسلم (۸۹)
یعنی: از هفت چیز هلاک کننده دوری کنید، صحابه گفتند: ای رسول خدا آن ها کدامند؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: ۱- شرک کردن به خدا ۲- جادو کردن ۳- کشتن فردی که خداوند او را حرام نموده مگر به حق ۴- ربا خوردن ۵- خوردن مال یتیم ۶- فرار از میدان روز نبرد با کفار ۷- تهمت زدن به زنان مؤمن پاک دامن و نا آگاه.
البته این بدین معنا نیست که گناهان کبیره منحصر به هفت مورد فوق باشند، زیرا با توجه به تعاریف سابق؛ برخی از گناهان که مشمول اجرای حد بر فاعل آن ها می شوند یا مشمول لعن و غضب خداوند هستند نیز جزو گناهان کبیره محسوب می شوند مانند؛ خوردن شراب که بر آن هشتاد شلاق به عنوان حد جاری می گردد.
از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (إذا سکر فاجلدوه، فإن عاد فاجلدوه، ثم قال فی الرابعة : فإن عاد فاضربوا عنقه) «هرگاه کسی شراب نوشید به او تازیانه بزنید، اگر تکرار کرد دوباره او را تازیانه بزنید، اگر باز هم تکرار کرد او را تازیانه بزنید، سپس در مرتبه چهارم فرمود : اگر تکرار کرد گردنش را بزنید». ابوداود (۴۴۶۰)
و یا به عنوان مثال کسی که اقدام به کندن یا باریک نمودن ابرو می کند، زیرا این فعل مشمول لعن خداوند است چنانکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: « لعن الله الواشمات والمستوشمات والنامصات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغیرات خلق الله » (روایت بخاری (۵۹۳۱) ومسلم (۲۱۲۵)
یعنی: خداوند لعنت کرده است کسی که خال کوبی میکند و آن که خواهان خال کوبی کنند، و کسی که ابروها را باریک میکند و آن که خواهان باریک کردن آن هاست، و کسی که بین دندانها به منظور زیبایی فاصله می افکند، این ها کسانی هستند که آفرینش خدا را دگرگون میکنند.
و همگی افعال مذکور در حدیث فوق جزو کبائر هستند زیرا در آن تهدید به لعن فاعل شده است.
و یا کسی که لواط کند؛ از ابن عباس روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (من وجدتموه یعمل عمل قوم لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول به) «هر کسی را یافتید که عمل قوم لوط را انجام داد، فاعل و مفعول را بکشید». (ترمذی ۱۴۸۱)
و گناهان دیگری مانند (زنا، عقوق والدین، شهادت دروغ، غیبت و سخن چینی و دزدی و غیره …) که در حدیث بخاری و طبرانی بدان ها اشاره نشده است.
لذا درباره ی تعداد گناهان کبیره از اصحاب رسول گرامی صلی الله علیه وسلم اقوال متعددی ذکر شده است، سعید بن جبیر می گوید: مردی از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما پرسیده که آیا گناهان کبیره هفت اند؟ ایشان در جواب فرمود: گناهان کبیره از هفت به هفتصد نزدیک ترند (انوارالقرآن). و عبدالله بن مسعود رضی الله عنه در روایتی می فرماید: گناهانی که از ابتداء سوره ی نساء تا آیه ی سی ام ذکر شده اند گناهان کبیره اند و در روایاتی دیگر تعداد گناهان کبیره گاهی سه و گاهی هفت ، نه، ده، چهارده، نیز ذکر شده است.
چه موقع گناهان صغیره به کبیره تبدیل می شوند؟
هر چند برخی از گناهان هستند که جزو کبائر نیستند، ولی با این وجود نباید انجام آن ها را کم اهمیت جلوه داد زیرا هر چه باشند، گناه هستند و خداوند از گناه خشنود نمی گردد و لذا شخص باید سعی کند که خود را از هر امر نهی شده دور نماید.
اما گاهی صغیره به کبیره تبدیل خواهد شد و نباید از این نکته ی مهم غافل ماند.
پس این جا نکته بسیار مهم و قابل توجهی وجود دارد و بر همه لازم است که به آن توجه داشته باشند و آن این که آن گونه که از بعضی آیات و احادیث استنباط می گردد گناهان صغیره در برخی موارد و تحت شرایطی به گناه کبیره تبدیل می شوند و گناه آن سنگین تر،عواقب آن وخیم تر می گردد که از آن جمله می توان موارد زیر را برشمرد:
الف: در صورتی که شخص بر انجام گناه صغیره اصرار ورزد و آن را تکرار نماید.
چنان که عبدالله بن عباس رضی الله عنه در تفسیر آیه ی « إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه» (نساء ۳۱) می گوید: «لا صغیرة مع اصرار و لا کبیرة مع استغفار» (بیهقی درالشعب ۷۲۶۸).
(هیچ گناه صغیره ای با اصرار و هیچ گناه کبیره ای با استغفار باقی نمی ماند.)
یعنی اینکه گناه صغیره با تکرار و ارتکاب مداوم به گناه کبیره تبدیل می شود و گناه کبیره با توبه و استغفار بخشوده می شود.
پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «ایاکم و محقرات الذنوب فانهن یجتمعن علی الرجل حتی یهلکنّه» « از گناهان کوچک بپرهیزید زیرا آن ها بر شخص جمع می شوند و او را هلاک می کنند» (مسند امام احمد)
مثال این مانند قطرات آبی است که قطره قطره بر سنگی می چکد و سر انجام بر آن اثر می گذارد اما اگر همین مقدار آب یک باره و یک جا بر سنگ فرو ریزد بر سنگ هیچ تاثیری نمی گذارد ، بنابر این امید و احتمال عفو و بخشش گناه کبیره ای که تنها یک مرتبه شخص مرتکب آن شده به مراتب بیشتر از عفو گناه صغیره ایست که مداوما و چندین بار انجام شده است.
امام ابن قیم رحمه الله می گوید:” مداومت و اصرار بر انجام صغیره، گناه آن با گناه کبیره مساوی خواهد شد یا باعث پرورش و ایجاد کبیره در شخص می شود”. (إغاثة اللهفان ۲/۱۵۱)
و شیخ ابن عثیمین رحمه الله می گوید:
” هرگاه انسان بر انجام گناهان صغیره اصرار ورزد و برایش عادت گردید، پس به گناه کبیره تبدیل خواهد شد، مثلا مکالمه با زنان بر وجه لذت جویی حرام است ولی جزو گناهان کبیره نیست، اما اگر شخص بر آن اصرار کرد چنان که کاری جز مکالمه ی با تلفن با آن زنان نداشت ، پس آن عمل حرام به کبیره تبدیل خواهد شد ، بنابراین اصرار و مداومت بر گناه صغیره موجب خواهد شد که به کبیره مبدل گردد زیرا اصرار بر گناهان صغیره دلالت بر تهاون او به الله تعالی می کند و او نسبت بدان چه که خدا حرام کرده بی تفاوت است”. (لقاء الباب المفتوح ۱۷۲/۵)
ب: در صورتی که گناه را کوچک و حقیر بپندارد.
بزرگ ترین گناه، گناهی است که کوچک و حقیر شمرده شود زیرا به هر مقداری که انسان گناه را کوچک و ناچیز بپندارد به همان مقدار آن گناه نزد پروردگار بزرگ شمرده می شود.
رسول الله صلی الله علیه وسلم از کوچک شمردن گناهان برحذر داشته و می فرمایند:
«إیاکم و محقرات الذنوب کمثل قوم ببطن وادٍ فجاء ذا بعود و جاء ذا بعود حتی حملوا ما انضجوا به خبزهم و ان محقرات الذنوب متی یؤخذ بها صاحبها تهلکه» (رواه الطبرانی ۱۰/۱۹۰)
از گناهان کوچک بپرهیزید. مثال گناهان کوچک مانند گروهی است که در دره ای فرود آیند، این یکی چوبی آورد و آن یکی چوبی آورد و آن قدر هیزم بیاورند که با مجموع آن نان خود را بپزند. گناهان حقیر نیز وقتی از مرتکب آن باز خواست کنند مایه هلاکت می شود.
از گناهان کوچک بپرهیزید. مثال گناهان کوچک مانند گروهی است که در دره ای فرود آیند، این یکی چوبی آورد و آن یکی چوبی آورد و آن قدر هیزم بیاورند که با مجموع آن نان خود را بپزند. گناهان حقیر نیز وقتی از مرتکب آن باز خواست کنند مایه هلاکت می شود.
ت: در صورتی که بر انجام گناه خوشحال شود و امکان آن را برای خود نعمتی بداند غافل از این که این امر سبب هلاکت او می گردد؛ زیرا هرچند حلاوت گناه صغیره بر انسان غلبه کند، آن گناه سنگین تر می گردد و تاریکی قلب انسان به مراتب بیشتر اثر می گذارد.
ج: در صورتی که عدم مجازات سریع و بردباری خداوند را عنایتی بداند غافل از این که عدم مجازات سریع خداوند دلیل خشم او است و خداوند او را مهلت می دهد تا بار گناهش سنگین تر و عذابش سخت تر گردد، آن گونه که خداوند متعال از زبان گروهی از گناه کاران فریب خورده و مغرور نقل می کند و می فرماید:
«وَیَقُولُونَ فِی أَنفُسِهِمْ لَوْلَا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (مجادله- ۸)
و در دل میگویند: «چرا خداوند ما را به خاطر گفتههایمان عذاب نمیکند؟!» جهنم برای آنان کافی است، وارد آن میشوند، و چه بد فرجامی است!
ح: در صورتی که پس از ارتکاب گناه، آن را برای مردم تعریف کند و پرد ه ای را که خداوند بر گناه او گذاشته است، بدرد، و یا در برابر دیدگان مردم آشکارا مرتکب گناه شود، زیرا او این گونه دیگران را نیز بر انجام گناه ترغیب می نماید ، ابوهریره رضی الله عنه می گوید پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
(کل أمتی معافی إلا المجاهرین، وإن من المجاهرة أن یعمل الرجل باللیل عملا، ثم یصبح و قد ستره الله علیه، فیقول : یا فلان عملت البارحة کذا و کذا و قد بات یستره ربه و یصبح یکشف سترالله علیه) (مسلم ۲۹۹۰)
یعنی: «تمام امتم موردعفو قرار میگیرند مگر کسانی که (گناهی انجام میدهند و آن را) آشکار میکنند، و از جمله آشکار کردن گناه این است که کسی، شب گناهی را انجام دهد و تا صبح خدا گناهش را پوشیده دارد اما او در روز بگوید : فلانی : دیشب فلان گناه و فلان گناه را انجام دادهام، در حالی که پروردگارش آن را پوشانده ، ولی او پوششی را که خدا بر عیب او قرار داده بر میدارد (گناهش را آشکار میکند)».
د: در صورتی که از علماء و افرادی سر بزند که در اجتماع موقیت خاصی دارند و مقتدای مردم هستند ، زیرا مردم عمل آنان را برای خود دلیل می گیرند و بر انجام گناه جرأت پیدا می کنند ، لغزش عالم مثال کشتی است که چون می شکند هم کشتی و هم سواران و مسافرانش همه غرق می شوند ، بنابراین گناهان و لغزش های علماء و آنان که در اجتماع موقعیت خاصی دارند با مردم عوام برابر نیست.
ذ: در صورتی که به بی مبالتی و از روی تکبر و گردن کشی در برابر دستورهای پروردگار انجام شود.
ر: در صورتی که آثار و عواقب زشت گناه صغیره با عواقب یکی از گناهان کبیره برابر و یا بیشتر باشد.
کفاره ی گناهان کبیره و صغیره:
بر اساس نصوص و نیز اقوال علما، گناهان کبیره جز با توبه پاک نخواهند شد، البته برخی از گناهان علاوه برنیاز بر توبه، دارای حد نیز هستند و لذا باید بر شخص عاصی حد جاری گردد؛ مثلا کسی که شراب می خورد بدون شک مرتکب گناه کبیره شده است زیرا با توجه به تعاریف گناهان کبیره، یکی از انواع کبائر عملی است که مشمول حد شود و شراب خوار باید حد زده شود تا پاک گردد.
اما گناهان صغیره، با انجام عبادات و فرائض (به شرطی که مواردی که باعث بزرگ شدن گناه می گردند صورت نپذیرد) إن شاء الله محو خواهند شد و نصوص زیادی بر این امر وجود دارد از جمله:
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «الصلوات الخمس و الجمعة الی الجمعة و رمضان الی رمضان مکفرات لما بینهن اذا اجتنب الکبائر» (مسلم ۲۳۳)
« تا زمانی که شخص به گناهان کبیره دست نیازیده باشد نمازهای پنجگانه جمعه تا جمعه ی دیگر و رمضان تا رمضان دیگر کفاره گناهانی خواهد بود که او در این میان مرتکب شده است »
و نیز صغائر با اجتناب کردن از گناهان کبیره و استغفار نمودن، محو خواهند شد چنان که خداوند متعال می فرمایند:
«إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلاً کَرِیمًا» (نساء ۳۱)
یعنی: اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبی وارد میسازیم.
و باز می فرماید:
«الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ » (النجم/۳۲)
یعنی: «کسانی که از گناهان کبیره و از فواحش پرهیز میکنند مگر از لمم»
حافظ ابن حجر رحمه الله گفته:
” خطابی می گوید: منظور از “اللمم” در آیه، یعنی آن چه که از آن عفو شده است چنان که در آیه ی دیگر آمده که : ( إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ) و لذا با توجه به این آیه متوجه خواهیم شد که “اللمم” به معنای گناهان صغیره است و صغائر با اجتناب از کبائر پاک می شوند”.
و بدین ترتیب مبحث را به انتها می رسانیم و از خداوند تبارک و تعالی می خواهیم که همه ی ما را از انجام آن چه که ناخشنودی وی را به دنبال دارد دور کند و بر انجام حسنات توفیق و یاری فرماید. آمین
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
محمد عبداللطیف
سایت نوار اسلام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر