ولادت و تحصیلات:
استاد شهید مولانا فیض محمد حسینبر فرزند گل محمد در سال ۱۳۲۵ شمسی در شهر گشت، از توابع شهرستان سراوان در خانوادهای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش به کار کشاورزی مشغول بود. در سن شش سالگی پدرش را از دست داد و در آغوش پر مهر مادر پرورش یافت، تحصیلات ابتدایی خود را تا سال ششم ابتدایی در دبستان خیام گشت به پایان رساند، بنا به شوق فراوانی که به آموختن علوم اسلامی داشت، وارد مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت شد و از محضر اساتیدی همچون: جناب شیخ الحدیث استاد علامه سید محمد یوسف حسینپور، حضرت مولانا ابوالحسن حسینبر و مولانا محمد عثمان بارانزهی بهره برد و سپس به حوزه علمیه دارالعلوم زنگیان سراوان رفت و در محضر عالم و عارف نامی، جناب مولانا سید عبدالعزیز ساداتی و اساتید آن مدرسه به فراگیری علم پرداخت و برای گذراندن تحصیلات پایانی به پاکستان رفت و در جامعه دارالعلوم کراچی ثبتنام کرد و از محضر اساتید مانند: مفتی اعظم پاکستان مفتی محمد شفیع عثمانی، مولانا اکبرعلی سهارنپوری، مولانا شمس الحق، مولانا سحبان محمود، مولانا محمد رفیع عثمانی و شیخ الاسلام مفتی محمد تقی عثمانی دانش آموخت و فارغ التحصیل شد و پس از سه سال دوری به زادگاهش بازگشت.
مسئولیتها و خدمات:
مولانا فیض محمد پس از بازگشت به ایران، تصمیم گرفت که مدرسهای به نام دارالعلوم راهاندازی نماید و به نشر معارف اسلامی بپردازد، ولی سرانجام از تصمیم خود باز آمد و پس از سه سال به مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت پیوست وکار تدریس را آغاز کرد، ایشان شوق فراوانی به آموزش دانش به طلاب داشت و همیشه مجالس سخنرانی، بحث و مناظره دایر میکرد و طلاب را به سوی معنویات دعوت میداد، ایشان تا موقع شهادت مسئولیت خطیر تدریس علوم دینی را به عهده داشت و به مسایل فرهنگی نیز علاقه زایدالوصفی داشت و جزو شورای نویسندگان نشریه عین العلوم گشت بود.
مولانا حسینبر با تلاش و تحقیق فراوان توانست در اکثر رشتههای علوم اسلامی تسلط یابد، به گونهای که آگاهیهای ژرف وی هر بیننده وشنوندهای را به شگفتی وا میداشت، در علوم فقه، اصول فقه، تاریخ، تفسیر، فلسفه، منطق، کلام و ادبیات عرب صاحبنظر بود و به ادبیات فارسی و اردو نیز کاملاً تسلط داشت.
اخلاق:
مولانا فیض محمد دارای اخلاقی نیکو بود، برای دوستان مشاوری امین و دلسوز بود، به مادرش بیاندازه احترام میگذاشت، فردی متواضع، فروتن و مهربان بود و با همه اقشار با چهرهای خندان برخورد میکرد و برای حل مشکلات مردم از هیچ کوششی دریغ نمیورزید، به درماندگان و افراد محروم کمک مینمود، فردی بسیار پرهیزکار بود و از هوش و ذکاوتی سرشار و ذهنی وقاد بهرهمند بود و در رفتارش همواره جانب ادب و احترام را رعایت مینمود.
با کودکان رفتاری مناسب داشت و به آنها محبت میورزید و آنان را به رفتن به مسجد و ادای فرایض دینی تشویق میکرد و مسایل مذهبی را به آنان آموزش میداد.
خانواده:
ایشان در سال با دختر عمویش که فردی باتقوا و متدین بود، ازدواج کرد که ثمرهی این پیوند مبارک ۵ فرزند صالح و نیک است که پسرانش جناب محمد رفیع حسینبر و دکتر محمود حسینبر میباشند.
آثار:
زندگی مولانا حسینبر با تدریس، تحقیق و مطالعهی کتابها عجین شده بود و به نوشتن علاقهی زاید الوصفی داشت و چندین مقاله در رابطهی تفسیر قرآن نگاشته است که برخی در نشریه مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت به چاپ رسیده است، ایشان تصمیم داشتند که تفسیر معارف القرآن که استادش نگاشته بود، را به فارسی ترجمه کند که متأسفانه با شهادت وی این مهم تحقق نیافت، البته این تفسیر بعدها توسط استاد علامه سیدمحمدیوسف حسینپور به فارسی ترجمه گردید و چاپ شد.
مولانا حسینبر به نوشتن تاریخ اسلام نیز اشتغال داشت که متأسفانه نوشتههای وی پس از شهادت ایشان مفقود گردیده است، علاوه کار ترجمه کتاب ینابیع المودة را نیز در دست داشتند که با شهادت ایشان، این آرزویش محقق نشد.
تنها اثری که از وی بر جای مانده است، حاشیهای است که به زبان اردو بر کتاب اصلاح انقلاب امت از آثار حکیم الامة اشرفعلی تهانوی نوشته است و در پاکستان چاپ شده است.
شهادت:
مولانا حسینبر در نیمه شب ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ شمسی در منزلش فرا روی دیدگان همسر و فرزندانش با شلیک چندین گلوله توسط برخی مخالفان، مظلومانه به شهادت رسید، قاتلان بیرحم علاوه بر به شهادت رساند وی، کتابهایش و حتى قرآن را پاره نمودند و بر جرم خویش افزودند. شهادت، برگ زرینی بود که به کارنامهی سراسر درخشان مولانا افزوده شد.
عبدالستار حسینبر
۱۳۹۳ شهریور ۵, چهارشنبه
شهید مولانا فیض محمد حسینبر
ولادت و تحصیلات:
استاد شهید مولانا فیض محمد حسینبر فرزند گل محمد در سال ۱۳۲۵ شمسی در شهر گشت، از توابع شهرستان سراوان در خانوادهای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش به کار کشاورزی مشغول بود. در سن شش سالگی پدرش را از دست داد و در آغوش پر مهر مادر پرورش یافت، تحصیلات ابتدایی خود را تا سال ششم ابتدایی در دبستان خیام گشت به پایان رساند، بنا به شوق فراوانی که به آموختن علوم اسلامی داشت، وارد مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت شد و از محضر اساتیدی همچون: جناب شیخ الحدیث استاد علامه سید محمد یوسف حسینپور، حضرت مولانا ابوالحسن حسینبر و مولانا محمد عثمان بارانزهی بهره برد و سپس به حوزه علمیه دارالعلوم زنگیان سراوان رفت و در محضر عالم و عارف نامی، جناب مولانا سید عبدالعزیز ساداتی و اساتید آن مدرسه به فراگیری علم پرداخت و برای گذراندن تحصیلات پایانی به پاکستان رفت و در جامعه دارالعلوم کراچی ثبتنام کرد و از محضر اساتید مانند: مفتی اعظم پاکستان مفتی محمد شفیع عثمانی، مولانا اکبرعلی سهارنپوری، مولانا شمس الحق، مولانا سحبان محمود، مولانا محمد رفیع عثمانی و شیخ الاسلام مفتی محمد تقی عثمانی دانش آموخت و فارغ التحصیل شد و پس از سه سال دوری به زادگاهش بازگشت.
مسئولیتها و خدمات:
مولانا فیض محمد پس از بازگشت به ایران، تصمیم گرفت که مدرسهای به نام دارالعلوم راهاندازی نماید و به نشر معارف اسلامی بپردازد، ولی سرانجام از تصمیم خود باز آمد و پس از سه سال به مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت پیوست وکار تدریس را آغاز کرد، ایشان شوق فراوانی به آموزش دانش به طلاب داشت و همیشه مجالس سخنرانی، بحث و مناظره دایر میکرد و طلاب را به سوی معنویات دعوت میداد، ایشان تا موقع شهادت مسئولیت خطیر تدریس علوم دینی را به عهده داشت و به مسایل فرهنگی نیز علاقه زایدالوصفی داشت و جزو شورای نویسندگان نشریه عین العلوم گشت بود.
مولانا حسینبر با تلاش و تحقیق فراوان توانست در اکثر رشتههای علوم اسلامی تسلط یابد، به گونهای که آگاهیهای ژرف وی هر بیننده وشنوندهای را به شگفتی وا میداشت، در علوم فقه، اصول فقه، تاریخ، تفسیر، فلسفه، منطق، کلام و ادبیات عرب صاحبنظر بود و به ادبیات فارسی و اردو نیز کاملاً تسلط داشت.
اخلاق:
مولانا فیض محمد دارای اخلاقی نیکو بود، برای دوستان مشاوری امین و دلسوز بود، به مادرش بیاندازه احترام میگذاشت، فردی متواضع، فروتن و مهربان بود و با همه اقشار با چهرهای خندان برخورد میکرد و برای حل مشکلات مردم از هیچ کوششی دریغ نمیورزید، به درماندگان و افراد محروم کمک مینمود، فردی بسیار پرهیزکار بود و از هوش و ذکاوتی سرشار و ذهنی وقاد بهرهمند بود و در رفتارش همواره جانب ادب و احترام را رعایت مینمود.
با کودکان رفتاری مناسب داشت و به آنها محبت میورزید و آنان را به رفتن به مسجد و ادای فرایض دینی تشویق میکرد و مسایل مذهبی را به آنان آموزش میداد.
خانواده:
ایشان در سال با دختر عمویش که فردی باتقوا و متدین بود، ازدواج کرد که ثمرهی این پیوند مبارک ۵ فرزند صالح و نیک است که پسرانش جناب محمد رفیع حسینبر و دکتر محمود حسینبر میباشند.
آثار:
زندگی مولانا حسینبر با تدریس، تحقیق و مطالعهی کتابها عجین شده بود و به نوشتن علاقهی زاید الوصفی داشت و چندین مقاله در رابطهی تفسیر قرآن نگاشته است که برخی در نشریه مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت به چاپ رسیده است، ایشان تصمیم داشتند که تفسیر معارف القرآن که استادش نگاشته بود، را به فارسی ترجمه کند که متأسفانه با شهادت وی این مهم تحقق نیافت، البته این تفسیر بعدها توسط استاد علامه سیدمحمدیوسف حسینپور به فارسی ترجمه گردید و چاپ شد.
مولانا حسینبر به نوشتن تاریخ اسلام نیز اشتغال داشت که متأسفانه نوشتههای وی پس از شهادت ایشان مفقود گردیده است، علاوه کار ترجمه کتاب ینابیع المودة را نیز در دست داشتند که با شهادت ایشان، این آرزویش محقق نشد.
تنها اثری که از وی بر جای مانده است، حاشیهای است که به زبان اردو بر کتاب اصلاح انقلاب امت از آثار حکیم الامة اشرفعلی تهانوی نوشته است و در پاکستان چاپ شده است.
شهادت:
مولانا حسینبر در نیمه شب ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ شمسی در منزلش فرا روی دیدگان همسر و فرزندانش با شلیک چندین گلوله توسط برخی مخالفان، مظلومانه به شهادت رسید، قاتلان بیرحم علاوه بر به شهادت رساند وی، کتابهایش و حتى قرآن را پاره نمودند و بر جرم خویش افزودند. شهادت، برگ زرینی بود که به کارنامهی سراسر درخشان مولانا افزوده شد.
عبدالستار حسینبر
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر