۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه

شکر نعمت، نعمتت افزون کند

بدون تردید سر تا پای وجود ما انسان‏ها غرق دریای بیکران نعمت‏های الهی است. در هر نفسی که فرو می رود و بر می آید نه تنها دو نعمت که صدها نعمت موجود است، و بر هر نعمتی شکری واجب. هر دقیقه ای که از عمر ما می گذرد حیات و سلامت ما مدیون میلیون‏ها موجود زنده در درون ما و میلیون‏ها موجود جاندار و بی‏جان در بیرون ماست که بدون فعالیت آنها ادامه حیات حتی برای یک لحظه ممکن نیست. آیا هیچ می‏ دانی که در بدنت چه تجهیزات پیشرفته ای تعبیه شده است؟ قلب، کلیه، کبد، شُش، معده، مثانه، عقل و... آیا با خود اندیشیده ای که خداوند چه نعمت‏های آفاقی برای رفاه تو در کائنات گذاشته است؟ خورشید، ماه، ستارگان، آب، هوا و... چقدر به نعمت سلامتی، مال، مقام، شرافت، خانواده و مهمتر از همۀ اینها به نعمت دین و آیین اسلام فکر کرده ای؟ تمام نعمت‏های الهی شایسته شکراند و عرصه شکرگزاری و سپاس بسیار است و به حساب نمی آید. همان گونه که خداوند در قرآن مجید ارشاد می فرماید: «و إن تعدوا نعمة الله لاتحصوها إن الله غفور رحیم» (نحل:18) و اگر بخواهید نعمت های خدا را بشمارید، نمی توانید، قطعا خداوند آمرزنده و مهربان است. به راستی که عقل انسان از توصیف نعمتی از نعمتهای الهی و احاطه بر آن ناتوان است، چه رسد به تعریف و توصیف تمام نعمت‏های گوناگون او. البته منظور از شکرگزاری تنها به کار بردن یک کلمه تشریفاتی و گفتن با زبان نیست؛ به عقیده دانشمندان اخلاق اساساً شکرگزاری دارای سه مرحله است: اول: شکر قلبی؛ و آن اندیشه درباره نعمت‏ها و شناخت ذات بزرگی که بخشنده آنهاست؛ آثار این شکر در ایمان، خضوع، خشوع و خشیت الهی و امثال آن تبلور می یابد. دوم: شکر زبانی که بنده به وسیله زبان، ثنا و مدح منعم را به جا می آورد. سوم: شکر عملی که بسیار حایز اهمیت است؛ در این مرحله باید درست بیندیشیم که هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده است، آن را در مورد خودش صرف کنیم و چنانچه این کار را نکنیم کفران نعمت کرده ایم. راستی چرا خداوند به ما چشم داد؟ چرا نعمت شنوایی و گویایی بخشید؟ چرا نیروی فکر و اندیشه و دانش، نفوذ اجتماعی، مال و ثروت و سلامتی و تندرستی عطا کرد؟ آیا جز این بوده که عظمت او را در این جهان ببنیم، راه زندگی را بشناسیم و با این ابزارها در مسیر تکامل گام برداریم؟ اگر نعمت الهی را به نحو شایسته مصرف کردیم شکر عملی است و چنانچه وسیله ای شد برای طغیان و خودپرستی و غرور و غفلت و بیگانگی و دوری از خداوند این عین کفران نعمت است. علامه ابن کثیر رحمه الله می فرماید: «إذا قمتم بما أمرکم الله من طاعة بأداء فرائضه و ترک محارمه و حفظ حدوده فلعلکم أن تکونوا من الشاکرین.» هرگاه فرمان خداوند را اطاعت کنید و فرائض او را ادا نمایید و از چیزهای حرام اجتناب ورزید و حدود و موازین الهی را رعایت کنید در چنین صورتی شما از شاکران خواهید بود. ثمرۀ شکر شکر و سپاس خداوند نوعی اعتراف به عظمت و احسان اوست. وظیفه انسان آن است که در مقابل این همه نعمت‏های الهی، به بارگاه او سر تعظیم فرود آورده و شکرگزار باشد. مومن هیچگاه به خود اجازه نمی دهد که در برابر نعمت‏های سرشار خداوند ناسپاس باشد و یا به کم و زیاد مقدرات اشیای هستی شکایت داشته و زبان گلایه واعتراض دراز نماید. مومن بر این عقیده است که همیشه شکر نعمت باعث ازدیاد و رشد نعمت می گردد و برعکس کفر نعمت باعث از بین رفتن آن می شود و ثوابی نیز عاید صاحب آن نمی گردد. چنانکه خداوند می فرماید: «لئن شکرتم لأزیدنکم و لئن کفرتم إن عذابی لشدید» (ابراهیم:7) اگر واقعا سپاسگزاری کنید نعمت شما را افزون خواهیم کرد و چنانچه ناسپاسی نمایید قطعا عذاب من سخت خواهد بود. شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند افراد سخاوتمند و کریم وقتی نعمتی به آنها روی آورد بازگو می کنند و شکر خدا را بجا می آورند، و عملشان نیز تأیید و تاکیدی است بر این حقیقت. به عکس بخیلانِ دون همت که دائما ناله می کنند و اگر دنیا را نیز به آنها بدهی اصرار در پرده پوشی بر نعمتها دارند. چهره آنان فقیرانه و سخنانشان آمیخته با آه و زاری و عمل‏شان نیز بیانگر فقر است. یادآوری نعمت‏های خداوند سبب می شود که انسان کمبودها را کمتر احساس کند، از بیماری‏ها شکوه نکند. فرد مومن هنگامی که به بیماری مبتلا می شود به نعمت‏های دیگری که در کنار بیماری از آنها برخورداراست می اندیشد و بقیه امکانات موجود در کنار آن را بازگو می کند. مثلا با خود می گوید: «الحمدلله» من برای سپری کردن دوران بیماری کسانی را دارم که از من تیمارداری و پرستاری کنند، برای درمان بیماری من پزشک معالجی یافت می شود، هزینه درمان بیماری را دارم، این بیماری من نسبت به فلان بیماری آسان تر است. وقتی به امثال این موارد توجه می کند، دیگر بابت ابتلا به آن بیماری جزع و فزع نمی کند. افرادی با این بینش در سختی‏ها و طوفان‏های زندگی گرفتار یأس و نومیدی و اضطراب و ناراحتی نمی شوند و توانشان در مبارزه با مشکلات زیاد است. بنابراین سود شکرگزاری که همان دوام نعمت، و افزایش آن، به اضافه ثواب آخرت است، عاید خود انسان می شود. همان گونه که کفران نعمت فقط دامان خود فرد ناسپاس را می گیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر