۱۳۹۴ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

سیرت رسول الله صلى‌ الله‌ علیه‌ وسلم قبل از بعثت [بخش اول]

چکیده
حیات و سیره پیامبر صلّی الله علیه و سلّم که قبل از بعثت به محمّد امین معروف است، از آن جهت حائز اهمیّت است که دو سوّم زندگی ایشان قبل از نبوّت است و یک سوّم آن در دوران پیامبری سپری شده است. می‌توان گفت زندگی قبل از بعثت، مقدّمه‌ی زندگی بعد از بعثت است و این دوران به دلیل حوادث، اتّفاقات و فراز و نشیب‌های مختلف مورد توجّه است. محمّد صلّی الله علیه و سلّم در دامان عصیبیّت‌های قومی و قبیله‌ای به دنیا آمد و در همین محیط رشد و نمو پیدا نمود و در همین فضا نیز به پیامبری مبعوث شد. محمّد صلّی الله علیه و سلّم با خوی و منش مردم حجاز و حتّی خارج از حجاز زمانی که برای تجارت می‌رفت، آشنایی پیدا نمود و زندگی مردم را از ابعاد گوناگون با چشم بصیرت خویش می‌دید و آن را درک نمود.
دوران جاهلیّت و گذر از آن، تغییر و تحوّل جهانی از به دنیا آمدن ایشان و احساس کمبودهای جامعه‌ی عرب و بینش عمیق ایشان در برخورد با مسائل و مشکلات جامعه و دفاع از مظلومان و تشکیل خانواده در این دوره از زندگی ایشان بیش‌تر محسوس است. فداکاری‌ها و حمایت‌های اطرافیان مانند ابوطالب و خدیجه از ایشان قبل از نبوّت نیز زمینه‌ای شد تا برای دوران پیش رو از جهت اذیّت و آزارها نوعی آمادگی، درک عمیق و بینشی وسیع در اندیشه‌ی بی‌کران و عالمگیر ایشان به وجود بیاید.
کلیدواژه‌ها
حجاز، مکّه، محمّد، ابوطالب، خدیجه

مقدّمه
خدا در انتـظار حمـد ما نیست /*/ محمّـد چشـم به راه ثنا نیسـت
محمّـد حـامد حمد خدا بـس /*/ خدا مـدح آفریـن مصطفـی بس
مناجـاتی اگـر بایـد بیـان کـرد /*/ به‌یک بیتی قناعت می‌توان کرد
محمّد از تو می‌خواهم خـدا را /*/ الـهـی از تـو حــبّ مصـطفـی را
ارادت خاصّ سیرت‌نگاران، مورّخان، شاعران و … به محمّد مصطفی صلّی الله علیه و سلّم چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت در آثارشان نشانه‌ی اهمیّت این موضوع است. بسیاری از نویسندگان و مورّخان با جولان دادن قلم بر بیاض کاغذ این موضوع را تا حدّ توان خویش بیان نموده‌اند و به نحوی خواسته‌اند دَین خویش را ادا نمایند؛ چرا که سیرت بهترین وسیله جهت دعوت به ایمان است، گرچه اُمم گذشته و اقوام پیشین حالات زندگی پیامبران و بزرگان زمان خود را به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند، امّا همه ناقص است، ولی سیرت پیامبر صلّی الله علیه و سلّم به دلیل احتیاط و گزینش مطالب نزد مسلمانان بسیار حائز اهمیّت بوده و به همین دلیل سعی نموده‌اند صحّت و سقم مطالب را در نظر بگیرند.
در این تحقیق که زندگی محمّد بن عبدالله صلّی الله علیه و سلّم را برّرسی می‌کند، حیات طیّبه‌ی ایشان را از ولادت و اوضاع سرزمین حجاز قبل از ولادت و زمان جوانی و اشتغال و تشکیل خانواده و شخصیّتی که به عنوان یک همسر و یک پدر عمل می‌کند، نه به عنوان یک پیامبر را بازگو می‌کند. این دوره به آن دلیل دارای اهمیّت است که پایه‌ای و ستونی برای دوران نبوّت و پیامبری است. در این مجموعه سعی بر آن بوده که نکات مهم و ناب بازگو شود. به همین دلیل در این کار موضوع به چهار فصل تقسیم شده است؛ فصل اوّل موقعیّت سرزمین حجاز را نشان می‌دهد؛ فصل دوّم زمان ولادت و مطالب پشت سر آن تا وفات مادر بزرگوار ایشان را بحث می‌کند؛ در فصل سوّم کفالت از ایشان تا زمان تجارت را مورد برّرسی قرار می‌دهد و فصل چهارم نیز از زمان ازدواج تا بعثت را مورد کنکاش قرار می‌دهد.
هر فصل نیز دارای مجموعه‌ها و زیرمجموعه‌هایی است. در این کار از رعایت ترتیب مطالب تا حدّ توان پیروی شده است و توازنی به طور معمول در حدّ امکان برقرار شده است. چون الفاظ و برخی کلمات، عربی است، سعی شده با اعراب‌گذاری سهولت خواندن برای خوانندگان ایجاد شود و از آوردن مطالبی که از لحاظ سند معتبر نبودند، خودداری شده است تا شکّ و شبهه‌ای باقی نماند. قلمرو و فضای تاریخی تحقیق مورد نظر سرزمین حجاز با همه‌ی اتّفاقات تلخ و شیرین آن است.
در ارتباط با موضوع انتخاب شده، همه‌ی مؤلّفان و سیرت‌نگاران به طور ضمنی به موضوع پرداخته‌اند، امّا به صورت جمعی، کاری در این ارتباط صورت نگرفته است. فقط یک موضوع در ادبیات با عنوان “تصحیح انتقادی مثنوی خداوندنامه‌ی صبای کاشانی از ولادت تا بعثت پیامبر صلّی الله علیه و سلّم در نظم فارسی” به تحقیق و نگارش سمیه‌ شیروانی ناغانی انجام شده که با موضوع این‌جانب ارتباطی پیدا نمی‌کند. نکته‌ی مهمّ و آخر این‌که پیامبر صلّی الله علیه و سلّم، قبل از بعثت با نام محمّد مشهور بود، ولی در این تحقیق کم‌تر از نام محمّد استفاده شده و دلیل آن عادت قلم است که ایشان را که بعد از خدا برترین و اشرف‌ترین خلایق است، با عنوان پیامبر خطاب کردیم و اگر برای حیات ایشان قبل از اسلام از دعای ــ صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم ــ استفاده شده از دید احترام و شأن و منزلت ایشان است و گرنه قبل از ظهور اسلام و بعثت ایشان، چنین الفاظی در بین مردم، حتّی حامیان و طرفداران ایشان معمول نبوده است و ما به روش سلف و گذشتگان و دیگر مورّخان و سیرت‌نگاران این شیوه را در پیش گرفتیم. خداوند متعال این کار را به درگاه خویش بپذیرد و ما را پیروان راستین پیامبر صلّی الله علیه و سلّم بگرداند.
فصل اوّل: موقعیّت سرزمین حجاز
۱-۱موقعیت جغرافیایی جزیرهالعرب
۳۲۸۸۹۶شبه‌جزیره‌ی عربستان از نظر مساحت، بزرگ‌ترین شبه‌جزیره‌ی جهان به شمار می‌رود؛ به همین دلیل، دانشمندان عرب مجازاً اسم جزیره را به آن اطلاق می‌نمایند. این جزیره در جنوب‌غربی قارّه‌ی آسیا قرار دارد. جزیره‌العرب از غرب به دریای سرخ و شبه‌جزیره‌ی سینا و از شرق به خلیج فارس و بخشی از سرزمین جنوب عراق و از جنوب به دریای عرب که امتداد اقیانوس هند است و از شمال به سرزمین شام و بخشی از سرزمین عراق محدود می‌شود. (مبارکپوری.۱۳۸۷الرحیق‌المختوم:۳) این منطقه بین ۱۲ و ۳۲ درجه شمالی و ۳۵ و ۶۰ درجه جنوبی قرار دارد  (شهیدی.۱۳۷۷ تاریخ تحلیلی اسلام: ۱) و در جنوب شرقی این سرزمین صحرای خشک ربع‌الخالی قرار دارد. (شاملویی.۱۳۷۳، ج۱: ص۲۱۲) این شبه‌جزیره به پنج قسمت تقسیم شده است:
۱ـ حجاز: این منطقه از ایله که در ساحل دریای سرخ به سمت شام است (واقدی.۱۳۶۹ المغازی:ص۷۵۸) تا یمن امتداد دارد. این منطقه شامل رشته‌کوه‌هایی است که منطقه‌ی تَهامه را که دارای نشیب است و در ساحل دریای سرخ قرار دارد، از نجد جدا می‌کند؛
۲ـ تَهامه: از ساحل دریای سرخ از یَنبُع آغاز و تا سرزمین نَجران امتداد دارد؛
۳ـ نجد: شامل یک منطقه‌ی مرتفع است و از کوه‌های حجاز شروع و در شرق، تا صحرای بحرین امتداد می‌یابد؛
۴ـ عروض: از شرق با بحرین و از غرب با حجاز همسایه است و به دلیل واقع شدن بین نجد و یمن، به آن عروض گفته می‌‌شود؛ (ندوی، ابوالحسن. ۱۳۸۶نبی رحمت:۵۷- ۵۸)
۵ـ یمن: از نجد تا اقیانوس هند در جنوب و دریای سرخ در غرب گسترده شده است. (شهیدی. ۱۳۷۷تاریخ تحلیلی اسلام: ۴)
۱-۲ اوضاع طبیعی جزیره‌العرب
طبیعت صحرایی بر شبه‌جزیره غلبه دارد و بنابر عوامل طبیعی و موقعیّت جغرافیایی، خشکی هوا و خشک‌سالی در آن امری طبیعی است؛ به همین دلیل، در گذشته و حال، ساکنان آن کم بوده و جوامع متمدّن و حکومت‌های بزرگ و مرکزی در آن به وجود نیامده است؛ شهرنشینی فقط به مناطقی منحصر می‌شود که در آن‌جا باران به اندازه‌ی کافی می‌بارید. زندگی در شبه‌جزیره مرهون آب بوده، کاروان‌ها به هر کجا که آب وجود داشت، می‌رفتند. طبیعت، عرب‌های پراکنده را به سوی مناطق آباد و سرسبز سوق می‌داد و اجتماع‌شان شکل قبیله‌ای داشت و برای یک بادیه‌نشین، قبیله هم حکومت بود و هم ملیّت. (ندوی، ابوالحسن. ۱۳۸۶نبی رحمت: ۵۸) ولی با این اوصاف این سرزمین مهد پیامقبرانی نیز بوده است.
۱-۳ ارتباط شبه‌جزیره با نبوّت‌ها و ادیان آسمانی
شبه‌جزیره‌ی عربستان گهواره‌ی نبوّت‌ها و محلّ بعثت پیامبران متعدّدی بوده است. حضرت هود علیه‌السّلام پیامبر قوم عاد است و طبق قول مورّخان از اعراب بائده بوده که جایگاه‌شان سرزمین احقاف است. خداوند متعال می‌فرمایند: «و برادران قومِ عادِ خود در سرزمین احقاف را به یادآور.» (احقاف/۲۱) از دیگران پیامبران می‌توان حضرت صالح علیه‌السّلام را نام برد؛ زیرا قوم ثمود در منطقه‌ی حِجر که درّه‌ای بین شام و حجاز است، زندگی می‌کردند. (عثمانی.۱۳۷۹ معارف‌القرآن:۵۴۳)
حضرت اسماعیل علیه‌السّلام نیز در مکّه بزرگ شد و زندگی کرد و همان‌جا جهان را بدرود حیات گفت. (مبارکپوری. ۱۳۸۷الرحیق‌المختوم:۲۳) به هر حال سرزمین حجاز جایگاه بسیاری از انبیاء و رسل بوده است. (ندوی، ابوالحسن. ۱۳۸۶نبی رحمت: ۶۳ – ۶۴٫)
۱-۴ شهرهای مهم جزیره‌العرب
جزیره‌العرب به دلیل داشتن آب و هوای گرم و خشک شهرهای فراوانی نداشت؛ برخی از شهرها مانند مکّه به دلیل وجود خانه‌ی کعبه و بازارهای مختلف و شهرهایی مانند طائف به دلیل آب و هوای خوش و یثرب یا مدینه به دلیل قرار گرفتن در راه بازرگانی از اهمیّت ویژه‌ای از زمان قدیم تا حال برخوردار بودند.
۱-۴-۱ مکّه
۸۹۶۷۳۸۹۶۰۰این شهر مأخوذ از مکّ‌الماء یعنی آب کم و از این وجه به این نام معروف شده که در آن آب خیلی کم وجود دارد. (ملازهی. ۱۳۸۷تبیین‌الفرقان، ج۶: ص۱۴۱) و از نام‌های دیگر آن «بکّه» است که خداوند متعال در این زمینه می‌فرمایند: «و در حقیقت نخستین خانه‌ای که برای عبادت نهاده شد، بکّه است.» (آل‌عمران/۹۶) و در کلام عرب به کثرت دیده می‌شود که میم را به باء عوض می‌کنند. (عثمانی. ۱۳۷۹معارف‌القرآن، ج۳، ص۱۳۴) در کتاب بطلمیوس نام این شهر «ماکورا» ذکر شده است. (مصاحب. ۱۳۸۷، ج۳: ص۲۸۲۹) ساکنان این شهر، از قبیله‌ی قریش و از اولاد حضرت اسماعیل علیه‌السّلام (مصاحب.۱۳۸۷، ج۳: ص۲۸۲۹) بودند. حضرت اسماعیل علیه‌السّلام در سراسر حیات خویش زعامت مکّه و سرپرستی خانه‌ی کعبه را برعهده داشت و در سن ۱۳۷ سالگی بدرود حیات گفت.‌ (مبارکپوری.۱۳۸۷الرحیق‌المختوم: ۲۳) مکّه در نیمه‌ی قرن پنجم میلادی به مرحله‌ی شهرنشینی رسید و بزرگ‌ترین شهر شبه‌جزیره بود و خانه‌های آن معمولاً با سنگ ساخته می‌شد و دارای چند اتاق بود. (ندوی، ابوالحسن.۱۳۸۶ نبی رحمت:۷۸)
۱-۴-۲ یثرب
در ۲۵۰ کیلومتری شمال شهر مکّه و ۷۰ کیلومتری ساحل دریای سرخ قرار دارد. یثرب پیشینه‌ای کهن دارد که در قرآن از آن نیز یاد شده است و چنین آمده است: «و چون گروهی از آنان گفتند: «ای مردم یثرب! دیگر شما را جای درنگ نیست … .» (احزاب/ ۱۳) یثرب شامل زمین گسترده‌ای است که در شمال از کوه اُحد آغاز و در جنوب به کوه عِیر منتهی می‌شود. یثرب دارای ۷۸ اُطم یا ساختمان بلند بود. کشاورزی تنها حرفه اساسی مردم بود و مهم‌ترین محصول خرما بود. بت منات در نزد مردم یثرب جایگاه ویژه‌ای داشت. قبایل مهم آن اوس و خزرج بودند. (احمد العلی.۱۳۸۵: ۱۹-۲۶) پس از ورود رسول خدا صلّی الله علیه و سلّم به یثرب، نام آن به مدینه‌النّبی تغییر کرد و سپس به شکل مختصرتر مدینه نام نهاده شد. نخستین ساکنان این شهر عَمالَقه بودند و این شهر از زمان‌های قدیم یهودنشین بوده است. (مصاحب.۱۳۸۷، ج۳: ص۲۷۲۷)
۱-۴-۳ طائف 
از شهرهای مهم سرزمین حجاز در دوازده فرسنگی مشرق شهر مکّه که محصول عمده‌ی آن انگور است و مویز آن نیزضرب‌المثل است. طائف در قدیم شهری از بلاد ثقیف بود که ابتدای آن لَقِیم و انتهای آن وَهیط بود که نام دو روستا هستند. (معین.۱۳۸۲: ۱۰۷۶) این شهر در کوه‌های سُرات قرار دارد و به عنوان کرسی تابستانی سرزمین حجاز محسوب می‌شود. (مصاحب.۱۳۸۷، ج۲: ص۱۶۰۶)
۱-۴-۱-۱ اوضاع دینی مردم مکّه
مردم مکّه دارای ادیانی مانند حنیف، یهود، مسیحی و زرتشتی بودند؛ علاوه از این، بقیه‌ی مردم بت‌پرست بودند. به آن اندازه که در کعبه و اطراف آن سیصد و شصت بت وجود داشت. بزرگ‌ترین آن‌ها هُبَل نام داشت. روبه‌روی کعبه دو بت با نام‌های «اِساف» و «نائله» وجود داشت.(ندوی، ابوالحسن.۱۳۸۶، ص۹۱) اساف و نائله زن و مردی بودند که در کعبه زنا کردند و به صورت سنگ مسخ شدند و قریش آن دو را خدایان خود پنداشتند و برای آن دو قربانی می‌کردندو آنان را می‌پرستیدند. (واقدی.۱۳۶۹ المغازی:ص۶۴۳)
به طور کلّی در اکثر خانه‌های مکّه بتی وجود داشت که آن را پرستش می‌کردند. آنان در کنار این بت‌ها به قرعه‌کشی و بخت‌آزمایی دست می‌زدند و برای بت‌ها حیوان ذبح می‌کردند. (ندوی، ابوالحسن.۱۳۸۶ نبی رحمت: ۹۰-۹۱) البتّه مردم به نحوی به خداوند اعتقاد داشتند و این اعتقاد آمیخته با شرک و خرافات بود. در مورد خانه‌ی کعبه چنین اعتقاد داشتند که این خانه در نزد خداوند مقام و مرتبه‌ی بزرگی دارد و اوست که حافظ و نگه‌دارنده‌اش است.
۱-۴-۱-۲ بت‌پرستی در مکّه
قریش همیشه بر دین حضرت ابراهیم خلیل علیه‌السّلام و جدّشان حضرت اسماعیل علیه‌السّلام بودند. تا این‌که شخصی به نام عمرو بن لُحیّ خُزاعی ظهور کرد. او اوّلین کسی بود که دین حضرت اسماعیل را تغییر داد. (ندوی، ابوالحسن.۱۳۸۶ نبی رحمت:۶۹) وی در اوج دینداری و دین‌شناسی به شام سفر کرد و در آن‌جا دید که مردم بت‌ها را عبادت می‌کنند. او این کار را پسندید و پنداشت که کارشان پسندیده است (مبارکپوری.۱۳۸۷الرحیق‌المختوم: ۳۴) و تحت‌تأثیر قرار گرفت و برخی از آن بت‌ها مانند بحیره، سائبه، وصلیه و حامی را که حق سبحانه و تعالی در قرآن مجید از آنان یاد کرده است(آیه ۱۰۳ مائده) را با خود به مکّه آورد و مردم را به پرستش و تعظیم آن‌ها فرا خواند و این چنین بود که مردم به بت‌پرستی روی آوردند. (ابن هشام. ۱۳۷۷، ج۱: ص۱۰۰)
۱-۴-۱-۳فعّالیّت‌های بازرگانی در مکّه
قریشی‌ها دو سفر برای تجارت به سرزمین شام و یمن انجام می‌دادند. در فصل تابستان به سوی شام و در فصل زمستان به سوی یمن می‌رفتند. بازارهای تجاری در ماه‌های حرام نزدیک خانه‌ی کعبه و در داخل حدود حرم برگزار می‌گردید. مردم از نقاط دوردست شبه‌جزیره برای شرکت در این بازارها می‌آمدند و وسایل مورد نیاز خود را به دست می‌آوردند. در مکّه بازارهای متعدّدی وجود داشت که نشانه‌ی فرهنگ شهرنشینی مکّه در آن روزگار است. یمامه برای اهل مکّه باز گندم به شمار می‌رفت و در بازارهای دیگر عسل، حبوبات و روغن معامله می‌شد. (ندوی، ابوالحسن.۱۳۸۶ نبی رحمت: ۸۳-۸۴)
تجارت مهم‌ترین وسیله‌ی امرار معاش بود و این امردر سایه‌ی صلح و آرامش انجام می‌شد و این دو نعمت جز در ماه‌های حرام وجود نداشت و در همین ماه‌ها، عرب‌ها بازارهای خود یعنی عُکاظ، ذوالمجاز و مَجَنّه را برپا می‌کردند. (مبارکپوری.۱۳۸۷الرحیق‌المختوم: ۵۵) این بازارها تا هشت روز برپا بود و در آن کشمش، زیتون، و پارچه‌های شامی و … داد و ستد می‌شد. (الصلّابی. ۱۳۸۷، ج۱: ص۸۳)
۱-۴-۱-۴ فرهنگ، ادب و صنایع در مکّه
مردم این منطقه در جهل و نادانی دست و پا می‌زدند و از هر سو آماج تازیانه‌ی ظلم و ستم بودند، امّا توان شکایت نداشتند و در سکوت و خاموشی انواع حقارت و شکنجه را تحمّل می‌کردند. قبایل هم‌جوار این مناطق نیز حالتی متزلزل داشتند و امیال و اغراض‌شان آنان را به این سو و آن سو می‌کشید. اوضاع قبایل از هم گسیخته و اسیر منازعات قبیله‌ای و اختلافات نژادی و … بود. آنان پادشاهی نداشتند که پشتیبان و حافظ استقلال‌شان باشد. (مبارکپوری.۱۳۸۷الرحیق‌المختوم: ۳۲)
در ارتباط با فرهنگ و ادب، مردم مکّه به نسب‌شناسی، شعر و قیافه‌شناسی توجّه خاصّی داشتند و تا حدّی به علم طبّ که به صورت تجربی به آنان رسیده بود، علاقه‌مند بودند و در برخی موارد برای معالجه از داغ کردن، حجامت، قطع عضو فاسد نیز اقدام می‌کردند. (ندوی، ابوالحسن.۱۳۸۶ نبی رحمت:۸۸) از لحاظ صنعت نیز پیشرفت چندانی در این سرزمین وجود نداشت. برخی افراد در شهر مکّه مانند خَبّاب بن أرَت آهنگر بودند و شمشیر می‌ساختند. مهم‌ترین صنعتی که در میان عرب‌ها وجود داشت، بافندگی و دبّاغی بود و زنان عرب نیز به ریسندگی اشتغال داشتند. (مبارکپوری.۱۳۸۷الرحیق‌المختوم: ۵۵)
ادامه دارد …
* محمد عظیم حسین بر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر